در مقاله ام اعلام میکنم که، بسیاری از حفره ها در سطوح سیارات در واقع آثار الکتریکی هستنند. وجود بسیاری از نمونه دهانه هایی که بر سطوح اجرام آسمانی رویت می شوند، به هیچ عنوان به وسیله ی نظریات زمین شناسی قابل توضیح نیست. یکی از انواع دهانه های غیرعادی ،و توضیح ناپذیر در مدل استاندارد، دهانه های شش وجهی هستند، دهانه هایی که در سراسر منظومه ی شمسی، در بسیاری از اقمار و سیارات، به وفور قابل مشاهده اند. واضح است که نه فرضیه ی برخورد، پیش بینیی در مورد این نوع حفره ها ارائه داده ، و نه هیچ کدام از آزمایشات توانسته اند پیشنهاد نیروی محرکه ای موثر بر شکل گیری این نوع حفره ها ارائه دهند.
همسایگان سیاره ای ما در فضا، یک آزمایشگاه بی پایان و همیشگی برای محک فرضیه ی حفره های الکتریکی تدارک دیده اند. در حال حاضر، سیاره ی عطارد از نزدیک ، توسط دانشمندان مشغول به کار در ماموریت مسنجر آژانس فضایی آمریکا، تحت بررسیهای دقیق قرار دارد؛ آنها در حال تحلیل بیش از ۱۲۰۰ عکس به دست آمده از آخرین گذر از نزدیکی عطارد، هستند. در تصویر بالا، ناسا حفره ی مرکزی را به عنوان ” حفره ی اسرار آمیز” توصیف می کند. در مرکز آن یک شکل شبیه به تلفن به چشم می خورد که ناسا این شکل را ” اثر رمبش” نام نهاده است، که با توجه به دید استاندارد، این اثر حاصل فعالیتهای الکتریکی است. وبسایت ناسا به شکل شش وجهی این حفره اشاره ای نکرده است.( در حالیکه، که شش ضلعی بودن این حفره و دیگر حفره ها در این عکس به خوبی نمایان است.)
اگرچه ناسا این نقش عجیب تلفنی شکل را به عنوان ” اثر رمبش” معرفی می کند، لازم می بینم که به این نکته نیز اشاره کنم؛ درواقع هیچ سند و مدرکی وجود ندارد که از توضیح ارائه شده توسط ناسا حمایت کند. ناسا اظهار دارد که این شکل به وجود آمده ممکن است ” انعکاس فعالیتهای آتشفشانی گذشته در زیر سطح ” در قسمت حفره ، باشد. اما بازهم، برای این تفسیر، به معنای واقعی کلمه هیچ سند و مدرکی وجود ندارد. و دانشمندان ناسا سعی بر موجه جلوه دادن این فرضیات نامحتمل دارند، همین موضوع باعث تقویت روح مذاکره بین زمین شناسان و ستاره شناسان در مورد آتشفشانی یا برخوردی بودن منشاء حفره های سطح ماه، نیز می باشد. ویلیام موریس دیویس با طنزی کنایه آمیز به این موضوع اینگونه اشاره می کند: ” ستاره شناسان تمایل دارند که حفره های سطح ماه را با فعالیتهای آتشفشانی، یعنی یک فرآیند زمین شناسی، توضیح دهند؛ در حالیکه زمین شناسان تمایل دارند آنرا به عنوان برخورد شهاب سنگ که فرآیندی ستاره شناسی است توضیح دهند، هر کدام از این دانشمندان آشکارا احساس راحتی بیشتری با زمینه ی علمی دیگری، به نسبت زمینه ی کاری خود، دارد. (درواقع هر دو گروه این دانشمندان سعی میکنند مسئولیت توجیه را به عهده ی علم دیگر بذارند.)
منبع: ویلیام موریس دیویس، ۱۹۹۲، منشاء راگون بیوت، سرانجام تصمیم گرفته شد توسط ” نمایشی از دستها”
پس از دیدن این تصویر، برخی در گروه آذرخش فورا پیکر بندی گردابهای قطبی مشاهده شده بردو سیاره ی زحل و زهره را به یادآوردند. با توجه به گفته های والاس تورنهیل از طرفداران پیشروی مدل الکتریکی ، شکل گیری این گردابهای مارپیچی، بعلت تمرکزِ گردشِ جریانهایِ الکتریکی، در راستای میدان مغناطیسی، به سمت قطبهاست. آنها دقیقا پیکربندی و حرکت رشته های جریان بیرکلند را در آزمایشات دشارژ پلاسمایی نمایش می دهند. این درک تورنهیل از طبیعت الکتریکی گردابها او را قادر ساخت به طور واضح داغ بودن دو قطب زحل را پیش بینی کند، این پیش بینی یک پیش بینی غیر متعارف و سنت شکنانه بود که اخیرا مورد تایید و تصدیق قرار گرفت.
در بالا تصاویری از تشکیل فرم گرداب در باریکه های استوانه ای شکل از ذره، وجود دارد. بیش از یک قرن پیش، فیزیکدان نروژی کریستین بیرکلند، ساختار گرداب و برهمکنشهای گردآب، در تشعشعات ذرات باردار در خلاء پایین را در آزمایشهای کاتدی اش “ترلا( آهنربای کروی)” شبیه سازی کرد. مادامیکه رشته هایِ موازیِ جریانهایِ بیرکلند در استوانه به وسیله ی نیروهای دور-بردِ جاذبه ی الکترومغناطیسی به هم نزدیک می شوند، و نیروهای کوتاه -بردِ دافعه باعثِ دورانِ جفت شده اشان، شوند و یک گرداب تولید کنند، الگوهای دایره ای به الگوهای چند وجهی تغییر پیدا خواهند کرد. در مرکز دهانه ی شش وجهی الگویی عجیب شبیه به گردابی با مرکزی پیچیده، درست مثل همان چیزی که در قطب زهره هم دیده می شود، توسط رشته های دوقلوی ستون مرکزی بیرکلند،خلق شده اند.
همانطور که تورنهیل در قطعه اش، به نام “ ۲۰۰۸ سال جهان الکتریکی” ، اشاره کرده است، در قطب شمالی مشتری ابری شش وجهی، که شبیه به یقه ای برای این سیاره است، پیدا شده است ، و همچنین لکه ی سرخ رنگ بزرگ اش ” گاهی اوقات ریخت شناسیِ شش وجهیِ واضحی را به نمایش می گذارد.” تعدادی از کهکشانها نیز در طول قوس دایره ایشان ساختارهای شش وجهی و در بازوهای مارپیچیشان ” بی ثباتیهای دیوکوترونی” نشان می دهند. به عبارت دیگر، در یک جهان الکتریکی، باید انتظار دیدن ساختارهای چندوجهی در اتمسفر سیارات ( به ویژه در قطبهای آنها)، و اشکال مشابه در چینش محورها و در طول بازوان برخی کهکشانها را داشته باشیم.
از دیدگاه مدل الکتریکی، دهانه های شش وجهی که نمونه هایی از آنها را بالاتر دیدیم، نشانه هایی از آثار خراشهای الکتریکی در دوره ی قبل ،یعنی دوره ی بی ثباتی سیارات، و فعالیتهای بسیار شدیدتر الکتریکی (در آن دوره) هستند. در حالیکه، فرضیه ی برخورد هم در فاز پیش بینی و هم در فاز توضیح دهانه های غالب ( دهانه های چند وجهی) بر سیارات و اقمار شکست خورده است ، علم پلاسمای آزمایشگاهی ( الکتریکی) فرضیه های جدیدی را مطرح میکند که همچنان با مشاهدات تطابق بیشتر و بیشتری دارد.
مایکل گوداسپید
ترجمه: سبا حفیظی
Hexagonal Craters on Mercury
Translator: Saba Hafizi
هرگونه استفاده و یا کپی برداری از این اثر تنها با ذکر نام مترجم و بخش فارسی پروژه بین المللی آذرخش میسر خواهد بود
ارسال پاسخ